درد یعنی سرت بخوره به سنگی که به سینه میزدی ....
کمی مھربانترباش لطفا! برای شانہ ام سنگین است این سرسنگینی ھا
چگونه میتواند با دیگری بخوابد؟
من بالشم را که عوض میکنم دیگر خوابم نمیبرد…
دلتنگی یعنی روبروی یه دریا واستی و خاطره ی یه خیابون خفت کنه!
بارانی ات را بپوش و در اغوشم بگیر… ابر ابر گریه دارم... …
مشکل ما آن است که ازهرکرمی، انتظارپروانه شدن داریم…
چه نیازی ب تعبیر خواب؟ ما یا ترسهایمان را خواب میبینیم،یا نداشته هایمان را..
وقتی کسی اندازت نیست؛ دست به اندازه ی خودت نزن! (حسین بناهی)
دیگر به هوای نازت هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد!ساده ای لیلی جان…! اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار عاشق میشوند…
بعضی ها رو ما بالا آوردیم و یه سریا دارن با اشتها فرو می دن.. نوش جان..،!
لعنت به بغضی آهنگ ها… لعنت به بعضی خیابون ها… به بعضی پارک ها… به بغضی حرف ها و تکه کلام ها… لعنتیا آدم رو میبرن به روزهایی که واسه از بین کردنشون از ذهنت ویرون شدی…
درگیر رویای توام .. منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت ..تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من .. انگار بیخبر نبود حتی تو تصمیمای من .. چشمات بیاثر نبود خواستم بهت چیزی نگم .. تا با چشام خواهش کنم درارو بستم روت تا .. احساس آرامش کنم باور نمیکنم ولی .. انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری .. اصرار من بیفایدست هر کاری میکنه دلم .. تا بغضمو پنهون کنه چی میتونه فکر تو رو .. از سر من بیرون کنه یا داغ رو دلم بذار .. یا که از عشقت کم نکن تمام تو سهم منه .. به کم قانعم نکن
پی حس همون روزام، پی احساس آرامش همون حسی که این روزا، به حد مرگ میخوامش
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی.. پیر میشی...!! از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی.. میبری ...!! از یه جایی به بعد دیگه تکراری نیستی.. زیادی هستی ...!!!
کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند و من همه ی دلتنگی هایم را رویش "ها"کنم... و با گوشه آستینم همه را پاک کنم و خلاص...!
بین این همه که .... جان آدم را به لب می رسانند نام عزرائیل بد در رفته است..
راه که میروم مدام برمیگردم پشت سرم را نگاه میکنم دیوانه نیستم خنجر از پشت خورده ام
اين روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشد از دلت که مايه بگذاری ســوخـــــته ای.....!
گآهـــــے دوستـ دآرــــے کـسـے اسمتـــ رآ صدآ بزنـــــد حتــــے اشتبآهــــــے...
نامـــــم را پـــــدرم انتخابـــــ کرد نامـــــ خانوادگی ام را یکیـــــ از اجدادمـــــ دیـــــگر بســـــ است راهـــــم را خودم انتخـــــاب خواهـــــم کـــــرد...
خســـــتم ام... مثــــــل همان مـــــرد که نمی داند زنـش مشـــــکل دارد و هیچ وقت باردار نخواهـــــد شد ولی بــاز هر شب...
خــدايـــا ... دنيــايت شـهـوت سَـــرايـي شــــده بـــــراي خـــــودش... نميخــــــــواي فيلتــــرش کنـــي ؟؟؟
فاتحه.... ازاتاق خاطراتم بوی حلوا بلند شده است آرام فاتحه ای بخوان... شاید خدا گذشته ام را بیامرزد...!!!
لــــــــش ام ، لاشــــــی نیستم...!! بد حرفم ، بـــــی ادب نیستم...!! خشنم، بی رحــــــم نیستم...!! تـــــَـــکپــــرم، مــــغرور نیستم...!! خـــــود خواهم ،پـــُـــر توقع نیستم...!! رُکمـــ ،دروغـــــگو نیستم...!! ساکـــِـِـــتم ،لالــــــ نیستم...!! سـیگاریــم ،معــتاد نـیستم...!! کله خــــرابم، بیشــعور نیستم...!! ا گه برات سنگینم ، با یه بای خوشحالم کن...
دمــــــه پســــــری گــــــرم که به یاده دوســــــت دخترش عــــــرق میخوره امــــــا نمــــــیدونه دوســــــت دخترش زیر یکــــــی دیگه عرق میکنــــــه......
اهــــــــای... اهـــــــای پســـــــری که به دروغ به دخـــــــتری معصـــــــوم میگـــــــی من تا اخـــــــرش باهـــــــاتم ..... مـــــــرد باش و بگـــــــو اخرش موقـــــــعه بســـــــتنه کمـــــــربنـــــــدته......
مـــــــرگ... بیمــارستان رفـــته بودمـــ در گوشـــ کودکی که مـــرده به دنـــیا امده بود خم شدمـــ اروم گفتمـــ: چـــیزی رو از دســـت ندادی......
خاطرات را باید سطل سطل . . . ازچاه زندگی بیرون کشید . . . خاطرات نه سر دارند و نه ته . . . بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . میرسند . . گاهی وسط یک فکر . . . گاهی وسط یک خیابان . . . سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . خاطرات تمام نمی شوند؛ تمامت می کنند!
- چگونه پدر خوبي باشيم؟ اگر احساس شوک، هراس، دست پاچگی، و ترس می کنید و یا فکر می کنید که هنوز آمادگی آنرا ندارید، ناراحت نباشید، تنها نیستید و خیلی های دیگر هم مثل شما هستند. این هم مثل هر تغییر عمده دیگر در زندگی، نیاز به یکسری اصلاحات و تعدیلات خاص دارد. و اگر این بارداری ناخواسته بوده—که به جرات می توان گفت نیمی از بارداری ها ناخواسته است—ممکن است احساسات در شما شدیدتر هم باشد. به ادامه مطلب مراجعه شود
افسوس که قصه مادربزرگ راست بود.... همیشه یکی بودو یکی نبود منو ببـــــخش اگه موهام امروزی نیس اگه حرفام از روی دلســـــوزی نیس اگه مثــــلـه تو شــــــــاد نیستم و اگه اهل ترانه های پاپ نیستم و منو ببخش منو ببخش بخاطر همه دروغایی که نگفتم و بخاطر همه زندگی که نکردم منو ببخش ...... منو میبخشی؟ واسه همه این حرفایی که بهت گفتم منو میبخشی؟ واسه اینکه همیشه باهات رو راست بودم منه ساده رو میبخشی که واست می مردم یا منو میبخشی که یه عمر نبودی و بودم ... ولی من تو رو نمیبخشم...!!! اون دنیا اگه باشه دستت و میگرم و میبرم پیشه خدا میگم اقا ، رحمان ، رحیم، بزرگ، کریم، اگه فرشته روی زمین باشه و حوری اسمون من اینو نمیبخشم بخاطر همه بدی هایی که بهم کرده... بخاطر همه لحظه هایی که ازم گرفته بخاطر دردایی که فلجم کرده به خاطر خودم فقط خودم ، خود گور به گور شدنم نمیبخشمش حالا خود دانی.... اینقد دلم از دلم گرفته که نمیدونم این دل اصلا ماله منه یا نه یه روز وقتی تو رو میدیم یاد حرفای قشنگی می افتادم که میزدی بهم اما حالا افسوس زود باوری و حماقت خودم و میخورم که چقد خر بودم دیگه حتی به اونی که واقعا دوسم داره هم بد بین شدم نکنه اینم ... اره پس یادت باشه من هنوز هستم و یادت از یادم نرفته و نمیبخشمت وقتی دل یه دختر و میشکنی و میگی از باهات بودن لذت بردم بای یا یه چشمک تو عروسیت به بی اف بیچارت میزنی و می پری بغل شوهرت فک میکنی همه چی تموم شد و رفت پی کارش... نه خانوم نه اقای محترم میخوری ولی نمیدونی از کجا !؟
شفاعت بي حسين معنا ندارد" حسيني باش كه در محشر نگويند" چرا پرونده ات امضاء ندارد
قلب مادر که کند مادر تو با من جنگ چهره پرچین و جبین پر اژنگ بر دل نازک من تیر خدنگ همچو سنگ از دهن قلماسنگ شهد در کام من و توست شرنگ تا نسازی دل او از خون رنگ باید این ساعت بی خوف و درنگ دل برون اری از ان سینه ی تنگ تا برد ز اینه ی قلبم زنگ نه بل ان فاسق بی عصمت و ننگ مست از باده و دیوانه زبنگ بدرید و دل اورد به چنگ دل مادر به کفش چون نارنگ واندکی رنجه شد او را ارنگ اوفتاد از کف ان بی فرهنگ پی برداشتن دل اهنگ آید آهسته برون این آهنگ: وای پای پسرم خورد به سنگ"
با حرکات خود چه پیامی را انتقال می دهید؟ در این قسمت چند حرکت پیشنهاد می شود که رعایت آنها الزامی است: 1- کمر خود را راست نگه دارید. با این کار شما به "با اعتماد به نفس ترین" انسان موجود بر روی کره زمین تبدیل می شوید.
*دعا کنید همین دارها بگیرندم! که دست و پا بزنم، تارها بگیرندم که هر چه قصد فرار از تو می کنم...آخر مدام وسعت دیوارها بگیرندم من از خودم به جنون راضی ام، نمیخواهی همین که بی تو شدم،"زارها" بگیرندم مرا بدون تو در آتش و کویر و عطش رها کنند شن و خارها بگیرندم گمان بد نکنی!حال و روز من عادی ست فقط نخواه که هنجارها بگیرندم فقط نخواه که مانند شاعران شهر دوباره خلسه سیگارها بگیرندم فقط نخواه بگیرند... دار هم بزنند به جرم این همه اقرارها بگیرندم
زندگی را بنویس، پرنده ها را، مردم را، درد را، چه می دانم، جرز دیوار ها را بنویس! بنویس فاحشه ها را می شود دوست داشت، بنویس نان گران است، بنویس ممکلت دیوانه خانه شده است، بنویس ملت کتاب نمی خوانند. بنویس عصرهای تابستان طولانی اند و به تنهایی مان دامن می زنند، بنویس فیل ها خرطوم دارند، گاو ها شاخ دارند، نمی دانم... هر چه که می نویسی فقط ننویس که دوستم داری! دوست داشتن را نمی نویسند، اگر بنویسی اش تمام می شود! دوست داشتن را نمی نویسند، ثابت می کنند!
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
اين پست که توي يکي از کتابهاي دانشگام نوشته شده خيلي قشنگه حتما بخونيد
لیست تلفن یک دختر : منبع:http://7rangeeshgh.loxblog.com/
در رویایم دیدم با خدا گفتگو می کنم
آهسته باز از بغل پله ها گذشت
چه خنده دار که ناز رامي کشيم درد را مي کشيم آه را مي کشيم انتظار را مي کشيم رنج را مي کشيم اما... هنوز نقاش ماهري نشده ايم تا از همه چيز دست بکشيم....
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند
آیا این دایره می چرخد ؟
بعضی از اصناف , مخصوصا لباس فروش ها , یه سری دروغ های عجیب غریبی سر هم می کنن برا آب کردن جنس هاشون ,که بد نیست یه نگاهی بهشون بندازیم :
فروردین : 46 بار به خواستگاری میری و جواب رد می شنوی اما در 47 امین بار در حالیكه در اوج ناامیدی هستی جواب بله رو میگیری و در كنار همسرت سالها به خوبی و خوشی زندگی می كنی. خرداد : تا دو سال دیگه ازدواج می كنی و با یك دختر بسیار زیبا كه خیلی هم دوستش داری اما شب عروسی موقعی كه می خوای بری رو تخت پات به لبه تخت گیر می كنه و می افتی سرت می خوره به پایه تخت و درجا میمیری. ..
|
About
از این راهـــرو یکــ نفر رد شده ، مثل وقتایی که تــ ـو ناراحتی نفــس می کشم بــا تمامـ وجود . عجبــ عطر خوبـی زده لعنتـی یه جــوری دلـ ـم تنگ میشه براتــ ، محاله بتونی تصور کنی گمــونم نمیتونی حتی خودتــ ، جـــای خالیتو تــ ـو دلم پر کنی Archivesاسفند 1391بهمن 1391 دی 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 تير 1391 خرداد 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 Authorsمهسا113Links
قلب شیشه ای... تبادل لینک هوشمند LinkDumpCategories
داستان کاربران آنلاين:
بازدیدها :
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت: آمار وبلاگ:
|